علی قناد



بربادرفته

اسکارلت و جنگ نژادپرستان

چند ماه پیش که با خانواده رفته بودیم شهرستان برای دیدن از اقوام، موقع برگشتن از کتاب خونه مادربزرگم 4 جلد کتاب چاپ قدیم "بربادرفته" اثر "مارگارت میچل" برداشتم که بخوانم. بچگی هام زیاد اهل کتاب خواندن نبودم اما تازگی ها خیلی به مطالعه علاقه مند شدم. عادت کردم توی مترو همیشه یک کتاب دستم باشه و مشغول باشم. هر چی نباشه قطعا از اینکه همش سرم توی گوشی باشه یا در و دیوار و چهره های خسته ی مردم رو نگاه کنم خیلی بهتره! به شما هم پیشنهاد میکنم هر فرصت کوچیکی که پیدا میکنید حتما مطالعه کنید. اگه دوست ندارید مطالب علمی یا روانشناسی بخوانید اصلا اشکالی نداره. حد اقل مثل من رمان بخوانید و از تجربه های جدید لذت ببرید. یک بار توی ویترین ( اگه اشتباه نکنم ) شهر کتاب یک جمله جالب خواندم که دقیق یادم نیست اما تو این مایه ها بود:

آنان که کتاب نمیخوانند، فقط یک بار می توانند زندگی را تجربه کنند! enlightened

بگذریم. بریم سراغ کتاب برباد رفته. همانطور که احتمالان خودتون میدونید، رمان بربادرفته درباره دختری زیبا و ناز پرورده به نام "اسکارلت اوهارا"ست که در خانواده ای ثروتمند متولد شده. مادری فداکار و مهربان به نام "آلن"، پدری شجاع با خون ایرلندی به نام "جرالد"، و دایه ای سیاه پوست اما زیرک داره که اون رو "مامی" صدا میکنه. بر خلاف تمام تلاش های مامی و آلن، اسکارلت بیشتر به پدرش رفته و دختری سرکش و غیر قابل کنترل شده که از آداب و رسوم سخت گیرانه مردم اون زمان بیزاره. مثلا اینکه دختر باید سنگین و باوقار باشه و. خلاصه از این حرفا که اگه رعایت نکنی مردم پشت سرت حرف در میارن. ( دقیقا مثل دخترای الان ما که حرف مردم براشون هیچ اهمیتی نداره و هر کار دلشون میخواد میکنن. بنا بر این خواندن این کتاب رو به دختران جوان اصلا توصیه نمیکنم چون به شدت بد آموزی داره! devil ) اسکارلت از بچگی عادت کرده که هرچی که میخواد فورا به دست بیاره و بی تجربه تر از اونه که تحمل شکست رو داشته باشه.

خطر اسپویل! از اینجا به بعد ممکنه اتفاقات داستان کمی لو بره. به نظرم بهتره خودتون کتاب رو بخونید. حتی قبل از دیدن فیلمش.

 اما به زودی زندگی طمع تلخش رو به اون میچشونه و میبینه که رویا ها و فکر و خیالش همگی بر باد رفته! ( البته من خودم هنوز اون 4جلد رو تا آخرش نخواندم پس بهتره که زود قضاوت نکنیم wink )

در ادامه زندگی اسکارلت به شدت تحت تاثیر جنگ ائتلاف جنوب با یانکی ها ( ساکنین شمال آمریکا ) بر سر آزاد سازی بردگان سیاه پوست قرار میگیره و چون شخصیت اصلی داستان ما خودش سفید پوسته و ما داستان رو از دید اون می بینیم، ناچارا باید قبول کنیم که آزاد کردن برده های سیاه پوست کار بسیار غلطی بوده و دلیل تمام دردسر های جنگ و بعد از آن  سیاه پوستان هستند! هر چند یانکی ها هم دیگه بعضی جا ها واقعا زیاده روی می کردند ولی بالاخره باید یکی به داد این سیاه پوستای سیاه بخت می رسید دیگه! کتاب اصلا این موضوع رو قبول نداره و نشون میده که سیاه پوستا بعد از آزادی علاف و عیاش میشن و توی خیابون ها الکی پرسه میزنن و مزاحم ناموس مردم میشن! این میشه که رگ غیرت سفید پوستان جنوبی بیرون میزنه و فرقه "کوکلوس کلان" رو تشکیل میدن. و  بدین ترتیب، کتاب رفتار های افراطی کوکلوس کلان ها رو هم ( که بی شباهت به داعش خودمون نبودن ) توجیه کرده!

اینا چیزایی بود که من تا حالا از خواندن این کتاب دستگیرم شده. شما چی؟ کتاب رو خواندید؟ فیلمش رو چی؟ دیدید؟ نظرتون رو همینجا کامت کنید. mail

 


pk1

در جستجوی خدا ( یادداشتی بر فیلم pk )

یکی از آخرین فیلم هایی که دیدم، فیلمی هندی بود به نام pk. این فیلم از اون فیلم هندی هایی نیست که فکرش رو میکنید. ( چون وقتی به ما میگن فیلم هندی یاد عشق و عاشقی و شعر و آواز و غم و غصه و گریه و. خلاصه از این هندی بازیا میفتیم. ) البته کم و بیش ویژگی های اغراق آمیز یک فیلم هندی رو داره اما عوضش بی محتوا هم نیست. داستان فیلم درباره یک آدم فضاییه که از سر کنجکاوی وارد زمین میشه اما در همون ابتدای ورودش به زمین گیر صفینه اش ( که شبیه یک تکه سنگ زمرد بسیار براقه و به گردنش آویخته شده ) توسط یک ره گذر یده میشه. و اون که زبون زمینی ها رو بلد نیست و هیچ چیز از آداب و رسوم زمینی ها نمیدونه به دنبال گیرش ( یا به قول خودش ریموت کنترل ماشینش ) راه میفته توی شهر و به خاطر همین نا آگاهیش از آداب و قولنین مردم زمین لحظه های کمدی جذابی رو خلق میکنه.

اما این تازه شروع ماجراست. آدم فضایی داستان ما ( یعنی همون pk ) که برای پیدا کردن ریموت کنترل صفینه به هر دری میزنه و از همه سوال میپرسه کم کم متوجه میشه که اکثر زمینی ها شخصی رو میشناسن به نام "خدا" که اعتقاد دارن میتونه تمام مشکلاتشون رو حل کنه. اما مشکل اینجاست که هر گروهی به یک شکل این خدا رو پرستش میکنه و یه جورایی میشه گفت که هر گروهی خدای خودش رو داره و به خدای بقیه گروه ها کاری نداره! و از همه مهم تر اینکه یک عده آدم سود جو هم دارن این وسط با گمراه کردن مردم به نام دین ازشون پول میگیرن و در لباس مردان خدا حسابی تیغ میزننشون!

pk2

البته این موضوع کاملا حقیقت داره. همه ی ما میدونیم که کم نیستن آدمای دو رو و ریا کار که به اصطلاح جانماز آب میکشن و در کنارش صد تا کار خلاف شرع هم میکنن که مهم ترین و بد ترینش خوردن حق مردمه! اما به نظرم این فیلم داره به یک موضوع درست از یک راه غلط میپردازه. این فیلم یه جورایی زیرآب تمام دین و اعتقادات مردم رو میزنه و تمام ادیان رو به یک چوب میرونه. از طرفی در پلان های شرکت کردن pk در مراسم ادیان و مذاهب مختلف تصویری ناقص و غلط رو از اونها به مخاطب نشون میده. مثلا بعد پلان ی برای امام حسین، مراسمی شبیه به قمه زنی رو نشون میده. بله منم قبول دارم که این اتفاقات تو کشور خودمون هم میفته اما مسلمون ها و شیعه های واقعی میدونن که آسیب زدن به خود توی دین ما حرامه حالا به هر شکلی که باشه. ولی مردم جهان که اینو نمیدونن! اون وقت فکر میکنن که تمام دین ما همین وحشی بازی ها و کار های احمقانس! یا مثلا سینه زدن برای امام حسین رو با  غلتیدن روی زمین ( در یک مذهب دیگه که نمیدونم چه مذهبیه ) مقایسه میکنه! شاید الان با خودتون بیگید از کجا معلوم ما برحقیم و کار اونا غلطه؟! دقیقا نکته همینجاست. ما خودمون به اندازه کافی گیج هستیم و راستش به نظر من دیدن اینجور فیلم ها آدم رو گیج تر میکنه و تشخیص درست و غلط رو سخت تر.

هر چند در جاهایی از فیلم به نکات جالبی هم اشاره شد. مثلا سکانس خریدن مجسمه خدا و سوال و جواب های pk و فروشنده مجسمه ها که خودش اونا رو ساخته بود اشاره ای به حماقت بت پرستان داشت اما اینکه بت پرستی رو هم با ادیان دیگه قاطی میکرد ( به اصطلاح بادمجون رو قاطی میوه ها میکرد) اینش به نظر من بد بود. و از اینکه میگم همه رو با یک چوب میروند منظورم اینه که تمام انسان های رو مدعی های دروغین ( یا به قول خودش شماره اشتباه! ) معرفی کرد. الان توی کشور ما هم خیلیا هستن که مثلا میگن: بهشت و جهنمی در کار نیست، اینا رو ا درست کردن، کی از اون دنیا خبر آورده و. خلاصه از اینجور صحبت ها. بله من هم قبول دارم هستن آدم هایی که به نام دین برای خودشون کار و کاسبی راه انداختن و های قلابی پولکی هم کم نیستن. اما این دلیل نمیشه که ارتباط کسانی مثل آیت الله بهجت و طباطبایی و حتی شهدای خودمون رو با خدا منکر بشیم.


تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

IR series My Favorite books Psychology workshop برترین های اقتصادی خرید بادی اسپلش های آموس وان اخبار پزشکی چغور پغور زندگی بهتر Major vida پتروسا نوجوانه جام